یکی از دوستان یه ایمیل زده و عکس یه میز پر از غذاهای جورواجور رو برامون فرستاده:
متاسفانه این دوست عزیز نه خودش رو معرفی کرده و نه منبع عکس رو داده. فقط نوشته که عکس رو تو یه سایت (؟) دیده، ولیکن اینقدر این عکس زیبا و اشتهاآور بود که حیفم اومد اونرو پست نکنم. اون دوستی که عکس رو فرستاده، دور یکی از غذاها رو خط قرمز کشیده و اسمش رو سوال کرده. علیرضا می گه که احتمالاً کوکوی سیب زمینیه. من می خواستم نظر شما رو هم بدونم ضمن اینکه اگه کسی راجع به این عکس اطلاعات دیگه ای هم داره ممنون میشم که ما و دیگر خواننده ها رو هم بهره مند کنه. یه کار جالب دیگه که میشه کرد لیست کردن غذاهاست. بذارید خودم شروع کنم:
زرشک پلو
پی نوشت ۱: از ساقس و سارا (کامنتهای ذیل پست را بخوانید) متشکرم. این لینک عکس تو سایت فلیکره. عکس رو کاربر Amy56 (از کاربرای فلیکر) تو تاریخ ۱ آوریل ۲۰۰۷ آپلود کرده. البته ظاهراً جائی مهمان بودن و …
پی نوشت ۲: از خانم مریم (همون کاربر Amy56 فلیکر) متشکریم هم به خاطر هنرشون در عکاسی و هم به معرفی کدبانویی که این میز شام رو آماده کردن. و اما ایشون کسی نیست جز خانم فاطمه همسر برادرشون! اون غذا هم دلمه سیب زمینیه که ایشون محبت کردن و دستورش رو ذیل پست در کامنتها، به اختصار گفتن. باز هم از دوستانی که زحمت کشیدن و کامنت گذاشتن سپاسگزارم.
باسلام
اولین باره با وبلاگتون آشنا شدم، خیلی جالب بود،ممنون از مطالب خوبتون
ایییییییییییییش شما به این میگین شاهانه !!!
شوخى کردم بوخووودااا به نظر من اون خانوم هنرمندى که این میز رو چیدن
حسن سلیقشون رو کامل نشون دادن و مهمتر از همه چیز از چاشنى عشق براى پختن
غذاها و چیدن میز استفاده کردن…
احسنت به این خانوم هنرمند….
اوا خاک عالم من سلام نکرده میز رو که دیدم هول شدم اومدم تو!!!
سلام احوال شما؟!!
ممنون از سایت خوشمزه و پر کالریتون 😀
چراعکسابرام قابل دیدن نیست
سلام من نظر همتونو خوندم از کارتون خیلی خوشم اومد میز گرد دوستانه ای که درباره غذا من خودم ه اشپزی مطالب اشپزی علاقه زیادی دارم دوست دارم به جمع شما بپوندم.
دلمه سیب زمینی یا کراکت ؟
شاید شامی پوک باشه
mmmmm….
میز قشنگیه و غذاهای عالی هم توش هست یه میز کاملا ایرانی ولی موندم اگه کسی بخواد روی اون صندلی که اونجا هست بشینه و غذا بخوره بشقاب و لیوانش رو کجای میز باید بزاره
سلام
یه سوال
چی کار کنم که شامی خمیر نشه
آخه وقتی شامی رو سرخ می کنم داخل اون نمی پزه
لطفا راهنمایی کنید
ممنون
سلام؛
باید بگم این اگه آشپز همه این غذاها یکنفر بوده باید بهش آفرین گفت و خوش به حال شوهرش که چنین کدبانویی داره آخه پختن این همه مدل های مختلف غذا کار آسونی نیست میگین نه ؟ خوب امتحان کنید .
خیلی عالی بود مرسی رامین جون
خیلی رومانتیک است ۰
ghorbone khahare azizam beram ke ham khoshsalighast o ham dast pokhtesh alieeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeee
اصولاً منطق پلنگهای صورتی اینه که حرف حرف منه!
شما هم سعی کنید که کمی منطقی باشید تا موفق شوید
سلام
امیدوارم این اخرین نظر من در این پست باشه
Amy56 گرامی !
معذرت میخوام که بگم شما ادم غیر منطقی هستین و من دیگه دلیلی نداره به شما جوابی بدم
شما میگید علم و فلان و تکنولوژی ثابت کرده که کاهو را نباید خورد کرد اگر این چنین است مساله مضر بودن سرخ کردنی که بیشتر مطرح است
شما که واقها به دنبال سلامت هستید عجیبه که چنین حرفی بزنید!!!
مساله تقلید هم نیست اموزش هست
بعضی از شاگردان در حد تقلید باقی می مانند و بعضی پا رو فراتر میگذارند و خلاق میشوند و بعضی هم برای خودنمایی دست به کارهای عجیب میزنند
من نگفتم برگ تربچه چرا سر سفره است
من گفتم باید پاک شده بود یعنی برگ رو از خود تربچه جدا میکردن و میشتن چون این جوری ممکنه کاملا بهداشتی نشه حتی اگر خونگی باشه به هر حال اب و هوای محیط که آلوده است روی هر نوع سبزی اثر میگذاره
موفق باشید و کمی منطقی
۱- متاسفانه این میز غذای من نیست. اگه من انقدر سلیقه داشتم تو پخت غذا و چیدن میز خیلی خوب می شد.
۲-اگر بگن پولک ماهی خیلی خاصیت داره شاید این کار رو بکنم. اما تا حالا در مورد خواص برگ تربچه زیاد شنیدم.
۳-علی رغم اینکه تا چند سال پیش کتاب مرجع من تو آشپزی کتاب رزا بود در حال حاضر کتاب مستطاب آشپزی دریابندری رو ترجیح میدهم به کتاب رزا و انقدر رزا رزا نمیکنم.
۴- هنوز هم سر حرفم هستم : اون تربچهها با برگش به سفره روح داده و حس تازگی به من میده.
۵- درسته که غذای آب پز و بخار پز سالمتره که سر سفره میشه از این غذاها دید. سبزیجات بخار پز و سوپ.سالاد و ماست.
این سفره برای یه طیف آدم چیده شده و یه صاحبخونه باید سعی کنه مطابق خواسته و سلیقه مهمونهاش غذا سر سفره داشته باشه. که همینطور هم بود.
چون افرادی هم هستند که غذای سرخ شده دوست دارند. به نظر من همه چیز رو نمیشه تو کتابها پیدا کرد ، باید سفرهها و غذاهامون رو با استفاده از تفکر خلاق تزئین کنیم و نه تقلید صرف.
سلام
میدونین اولین کسی توی ایران کتاب اشپزی تالیف کرد خانم رزا منتظمی بود و تمام کسانی که بعدا انواع و اقسام کتاب هارو نوشتن تا امروز که انواع مجله ها سر درواردن یا شاگردش بود یا شاگرد شاگردش یا مقلدش و دوم اینکه سلیقه داشتن با طبیعی بودن و سالم فرق داره البته به هیچ وجه منظورم نیست که باید به خاطر سلیقه کثیف بود و بهداشت رو رعایت نکرد مثلا توی همین کتاب خانم رزا نوشته که اسفناج را پخت ابش رو بیرون ریخت و چلوندش این کار کاملا باعث میشه که خاصیتش از بین بره ولی باعث نمیشه که اسفناج را نشست
پس به بیند سلیق یک مقوله است ایا همان طور که زمان به جلو میره باید سلیقه رو کنار گذاشت ؟ پس اگر این طوره بهتر بود سر میزتون ماهی رو با پولکش میپختین طبیعی تر بود در علم امروز به طور قطع سرخ کردن غذا رو رد کرده و روزی هزار بار هم همه جا اعلام میشه چرا سر میز طبیعی و سالم و مدرنیته شما ماهی سرخ شده هست؟
خودتون چرا کاهو رو ریز خورد کردین؟
اون یکی غذا هم که کوکو بود سرخ شده هست
اینم همراه با پیشرفته؟
سلام دوباره!
۱-به نظر من که خیلی ایده جالبی بود گذاشتن تربچهها با برگهاش سر سفره. ضمن اینکه این تربچهها خونگی هستن و برگشون مثل برگ تربچههای دیگه زمخت و زبر نیست.
۲- الان که داریم روی این عکس صحبت میکنیم فکر میکنم یه چیزی حدود ۳۰ سال(اگه بیشتر نباشه) از تالیف کتاب آشپزی رزا گذشته و هرچیزی که اون تو نوشته شده لازمالاجرا نیست به نظرم. بعنوان مثال امروزه میگن کاهو رو خرد نکنین چون موادش رو به سرعت از دست میده . اگه رستوران البرز رفته باشین میببینید آشپزش تقریبا همین کار رو کرده و کاهوها را ۲ تکه یا نهایتا ۳ تیکه کرده در این صورت ممکنه بچه صورتی بگه چه آشپز بیسلیقه ای بوده ولی من خوشحال بشم از این اتفاق و احساس کنم که یه سالاد سالم میخورم. در مورد نارنج هم همینطوره و من به شخصه چلوندن لیمو ونارنج روی غذام رو به ریختن آب لیمو و نارنج ترجیح میدم ضمن اینکه هستههاش هم برای من حس طبیعی بودن و دست نخورده بودن رو داره.
۳-به هر حال همه چی حسی و سلیقهای در مورد هنر. آشپزی هم هنره و طبیعی که آدمهای مختلف سلیقههای مختلف داشته باشند. به نظر من این میز شاهانه نیست ولی خیلی وسوسهبرانگیز و با سلیقه و دلنشین چیده شده و خیلی خوشحالم که شاهانه نیست چون اصلا با میزهای شاهانه توی مهمونیها میونه خوبی ندارم و به نظرم احساس راحتی رو از یه جمع صمیمی میگیره.
معذرت میخوام
فکر کنم شما ندید….
حداقل اینکه برای مهمانی باید از یک سرویس ظرف هماهنگ استفاده کرد(میتوانید به مقدمه کتاب اشپزی خانم رزا منتظمی مراجعه کنید)
سبزی را پاک کرد
هسته نارنج را دراورد
بازم معذرت
رامین: 😀
داشتیم؟ یکی طلبت …
سلام بر رامین خان!
ممنون از توضیحات کاملتون!
برای وا نرفتن خمیر کار خاصی انجام ندادم و تنها چیزی که به سیب زمینی ها اضافه کردم ادویه های لازم بود.
براتون آرزوی موفقیت میکنم!
رامین: سپاسگزارم
سلام به همه
نمی دانم چرا اسم این پست را گذاشته اند میز غذای شاهانه؟
اصلا شاهانه نیست
اولین مشخصه اش هم آن است که هیچ کدام از ظرف ها با هم ست نیستند
ماهی توی یک نوع قاب است ظرف ته دیگ یک مدل دیگر است
این
نشان میدهد یا مراسم خیلی معمولی بوده یا صاحب خانه بی….
در ضمن ایا مراسم به صورت سلف بوده است؟
چون نه قاشقی نه بشقابی نه ….
هیچ چیزی سر میز نیست
و اینکه تربچه را پاک کرده سر سفره می اورند نه این شکلی
متاسفم!
رامین: والله موندم چی بگم
یا شما خیلی کارت درسته یا ما ندید بدیدیم
فقط می تونم بگم: “به عمل کار برآید به سخندانی نیست”
ناراحت نشی ها! من خودمو می گم.
سلام!
ممنون از توجهی که به میز شام من داشتید!
غذای مورد بحث دلمه ی سیب زمینی است.
باید سیب زمینی رو بعد از پخت به شکل خمیر درآورد،و بعد مواد رو داخل خمیرجاداد.
مواد دلمه مثل دلمه ی فلفل سبزه البته بدون برنج.
غذای بسیار خوشمزه ای است ولی به دلیل دردسر زیادی که داره فکر نکنم دیگه حداقل جزء لیست غذاهای یه مهمونی قرار بدمش.
پیشنهاد می کنم اگه به مورد مشابهی برخورد کردید زیاد بهش فکر نکنید!
واقعا چقدر مهمه که این غذا شامیه یا دلمه یا هر چیز دیگه؟!
رامین: درود بر خانم فاطمه
پس اون کدبانوئی که این میز رو چیده شما هستی
قبل از هر چیز اجازه می خوام به خاطر حسن سلیقه تون به شما تبریک بگم و به خاطر زحمتی که کشیدید ازتون تشکر کنم.
و اما پرسیدید چه اهمیتی داره که این غذا چیه؟
خوب! نمی دونم چی باید بگم. اگه بخوام صادق باشم شاید بشه گفت استفاده از این عکس به لحاظ جذابیت بصریش و برای جلب توجه خواننده های سایت بوده. شایدم طرح سوال فقط یه ترفند ژورنالیستی بوده که با اون می خواستیم از یه طرف تعامل بیشتری با خواننده هامون داشته باشیم و از طرف دیگه تامل کاربرا رو روی پست بیشتر کرده باشیم. ممکنم هست صرفاً یه سرگرمی بوده باشه. باید بگم شخصاً انگیزه م از نوشتن درباره غذا یه چیز دیگه ست: به اشتراک گذاشتن تجاربم در ارتباط با غذا و خوردنی، پیدا کردن دوستان مجازی و استفاده از تجربیاتشون در این خصوص.
بذار اینطوری بگم: یکی از جنبه های مهم زندگی روزمره من خوراکیه. آره! خوراکی، غذا، رستوران و مطالب مرتبط دیگه. من در زمینه خوراکی آدم ماجراجویی هستم. خوردن غذاهای جدید رو دوست دارم. درست کردن غذاهای جدید رو خیلی دوست دارم. علاقه دارم به رستورانهای جدید برم و اونها رو امتحان کنم. اما از طرف دیگه خیلی هم دوست دارم راجع به این مطلب با دوستام، اطرافیانم و دیگران صحبت کنم. از تجاربم بگم و از تجاربشون بشنوم. مثلاً “علیرضا تو تاحالا مسیو تو تخت طاووس رو رفتی؟ آقا سس خردلش عالیه! مگه نه؟” یا “این دلمه سیب زمینی دیگه چیه؟ می گن خیلی زحمت داره اما من حتماً امتحانش می کنم”. تو زندگی عادی متاسفانه سطح تماس ما آدما محدوده. خانواده، دوستان، همکاران و آدمائی که به طور روزمره ملاقات می کنیم، محدود هستن. تجاربشون محدوده و شاید اصلاً علایق متفاوتی داشته باشن. اما وقتی این تجارب رو توی دنیای مجازی منعکس می کنی. ناگهان می بینی ای بابا! یه بنده خدائی هست اونور دنیا که همون تجربه های تو رو داشته و به نکته هائی اشاره کرده که برات جالبن. می بینی ای دل غافل، یه کوچه بالاتر یه بنده خدای دیگه ای هست که دغدغه هاش همون دغدغه های تو هستن و می تونید با هم ساعتها راجع به مطلبی صبحت کنید که مثلاً همسرت هیچ علاقه ای به اون مطلب نداره در حالیکه نمی دونی این بنده خدا اصلاً کیه؟ همین چیزاست که داشتن وبلاگ رو جالب می کنه. وبلاگ واسه من یه ابزار ساده ست که بهم اجازه می ده تجارب خودم رو در اختیار کسانی قرار بدم که طالبش هستن و از طرف اونا فیدبکی بگیرم که بهش نیاز دارم.
اون عکس شاید واسه شما و خانواده تون صرفاً یه خاطره ساده باشه اما واسه من و دوستای مجازیم یه بهانه بود برای کمی گپ زدن در خصوص غذا و خوراکی. یه بهانه بود برای شناختن یه غذای جدید (یعنی دلمه سیب زمینی) و یه بهانه است برای گذروندن وقت تو یه روز پنجشنبه یا جمعه تو آشپزخونه و یه تجربه جدید که همه اینها رو مدیون کاربر Amy56 فلیکر هستم که خواست یه تجربه ساده رو (البته به زعم شما) با دیگران به اشتراک بذاره.
اوووه ببین چقدر صحبت کردم! عذر می خوام اگه سرتون رو درد آوردم. راستی تا یادم نرفته واسه اینکه خمیر سیب زمینی وا نره چیکار کنیم؟
بازم از شما متشکرم و براتون درود می فرستم
سلام
۱-سایت خوبی راه انداختید.
۲-این میزیه که همسر برادرم چیده:)
اینجا ایرانه و فکر کنم اسم غذا دلمه سیبزمینی باشه اما از خود فاطمه که میزو چیده خواهش کردم بیاد و به اینجا سری بزنه و دستور تهیه اون غذا رو بده.
اون نونی هم که پشت ظرف سوپ گذاشته شده نون سوپه که از نان سحر واقع در خیابان شریعتی بالاتر از پل صدر میتونید تهیه کنید.
رامین: درود بر شما
واقعاً از شما متشکرم که زحمت کشیدید. انشاءالله بتونم جبران کنم
اون غذا ایکه خط قرمز کشیده به نظر من دلمه گوشت ه
که با سیب زمینی پخته شده و گوشت چرخ کرده درست می شه، فرقش با شامی تو این عکس اینکه که شامی اینقد توپول نیس پس نتیجه می گیریم می تونه دلمه گوشت باشه 😉
در ضمن راه تهیهش: گوشت: در واقع مدل مایه ماکارونی تهیه می شه
سیب زمینی: پخته شده و له شده+ تخم مرغ
بعد گوشت و میزاریم لاش و بهش مدل می دیم
اینطور که داره پیش می ره، نه تنها صاحب خونه بلکه پرده دوز این خونه هم کم کم پیدا می شه !
آخه به خدا این میز تشریفاتی نیست. این یه میز برای یه مهمونی معمولیه.
اونی که می بینین شامیه – البته به سبک شمالی که هم تپل میشه هم شق و رقه
می شه این میز رو به طور واقعی اینجا بذارید ؟
رامین: برگ سبزیست تحفه درویش
چه کند بی نوا ندارد بیش
درود بر شما
یا همون کوکوی سیب زمینی یا کوکوی مرغ
Oon shami e, bah bah………..
سلام
نمی دونم چرا هر وقت دم ظهر میشه و من هم ته دلم خالیه این پستها می خورن به تورم.
سلامت و پیروز باشی.:)
سلام به دوستای عزیز…من این عکس رو توی سایت فلیکر flickr دیدم و می دونم که صاحب اون پروفایل که این عکس رو گذاشته بود یه خانم بود که فکر کنم ایران هم زندگی نمی کرد …اما الان لینکشو ندارم که بذارم..اما شاید یه چرخی توی فلیکر زدم.اگه پیدا شد حتما می ذارم براتون 🙂
رامین: بله همونطورکه سارا گفت، عکس از سایت فلیکر اومده و از کارای کاربر amy56 هستش
http://www.flickr.com/photos/maryamgoli/975327624/
رامین: از شما هم متشکرم
in linke axe to flicker: http://www.ox.ac.uk/staff/branding_toolkit/branding_marks_and_logo/the_logo.html
فکر کنم ایران باشه . شوفاژش که ایران رادباتوره ؛)
اون خط قرمزه هم فکر نمی کنم شامی پوک ( با لپه ) باشه . چون شامی تیره تر هست . این به شدت مثل کوکو سیب زمینی هست .
اون یکی رو هم می گم سالاد ماکارونیه ، چون اگه الویه بود قاعدتا نون باید می ذاشتن براش دیگه !
رامین: فکر نکنم کوکو سیب زمینی باشه.
سارا عکاس رو پیدا کرده، شاید بشه پرسید. متاسفانه من تو فلیکر اکانت ندارم و الا حتماً می پرسیدم.
به نظرم اومد که اینو قبلا تو فلیکر دیدم، ایناهاش:
http://www.flickr.com/photos/maryamgoli/975327624/
رامین: عالی بود!
اونا کوکو سیب زمینی نیست بلکه به احتمال زیاد شامی پوکه که تو ماه رمضون درست می کنند. شامل گوشت و راسته و لپه است.
رامین: به نظر من هر چی هست، کوکو سیب زمینی نیست.
من فکر می کنم کتلت مرغ باشه،در ضمن این میز مال اینور آبه! برای اینکه سبزی خوردن اینجا فقط همین تربچه و شاهی پیدا می شه.البته یک فصل هایی هم می شه ریحان پیدا کرد ولی خب هیچ کدوم مزه ی سبزی خوردن ایران رو نمیدن!
راستی من اولین باره کامنت می گذارم،مرسی از این وبلاگ خوبتون.
رامین: ما هم از شما متشکریم!
من که میگم اونی که شکل کشک و بادمجونه برانی اسفناجه و اون ماست و خیار همون ماست و خیاره چون هیچکس روی برانی نعناع خشک نمی ریزه!!! اون خط قرمز هم احتمالا ازهمون کوکو سیب زمینی هاست که تک تک با دست درست می کنن و وسطش گوشت و جعفری میذارن. فکر میکنم دیگه چیز گنگی باقی نمونده باشه!
رامین: البته جز منبع عکس
ماشاءالله!چشم و چال تیز بین که می گن خوردنی رو از دوفرسخی تشخیص می ده همینه ها!راستی با توجه به رایاتور ایران!!!اینجا حتما ایرانه!( راستی آخرش من نفهمیدم این ته دیگ کجاست!)
رامین: خجالتمون میدید آقا جان!
ته دیگا رو گذاشتن گوشه سمت راست میز
جلوی آبلیمو، پشت اون شنیسل
بفرمائید بکشید! تورو خدا تعارف رو بذارید کنار! نوش جان
اگه نون لواش ندارند، پس اون ته دیگ داستانش چی چیه؟
ولی من میگم میز غذا توی ایرانه چون هم ظرفاش گواهه هم خود میز و فرشی که زیر میزه و هم دکوری که اطراف میز چیده شده . امکان نداره خارج از کشور باشه . اینجا حتماً ایرانه .
راستی اونی که خط قرمز داره ما بهش میگیم شامی. چون گرده کوکو اونیه که تو تابه میریزیم و خودش شکل تابه درست میشه اما شامی و کتلت رو با دست یا قالب درست می کنیم.
اونی که می گی نون خارجیه!!! همون نون سوپ است که به باریکی انگشته و تقریبا دو برابر قد انگشت همین جا هم هست توی نون فروشی سحر و اینا…
بعدشم اونی که سمت چپ سالاد کاهو است چیه؟ مثل کشک بادمجونه رنگش؟؟؟
رامین: نون خارجی ایول! شد سیزده تا
درست بغلش باید زیتون پرورده باشه (اینم چهارده واسه دفع نحسی) ولی پشتش رو نمی تونم بفهمم چیه
من نفهمیدم چیه ولی حتما کوکو سیب زمینی نیست!
رامین: شاید کتلت مرغ باشه ها؟
اون چیزی که کنار نمک و فلفله چیه ؟ مثل استخوان می مونه ! ؛) کناریش چی ؟ یعنی تقریبا پشت ظرف آش .
گشنه ام شد !!!
رامین: پشت ظرف سوپ جو رو می گی؟
باید نون باشه. فکر کنم خارج از کشوره، نون لواش و اینچیزا نبوده، نون ساندویچی گذاشتن.
یه چیز دیگه که این حدسم رو تقویت می کنه، نبود سبزی خوردن رو میزه. فقط شاهی هست با تربچه. الله اعلم
آقای رامین گفتم که اون یکی سوپ نیست ماست برانی است . منم میگم سالاد الویه نیست ماکارانیه . وای خدا گشنگی مردم .
اگه اشتباه نکرده باشم پشتیش سالاد الویست 😛
رامین: مطمئنی الویست؟
ولی من فکر می کنم سالاد ماکارونیه
زیاد معلوم نیست
از منبع عکس کسی خبر نداره؟
سلام
منم فکر می کنم کوکو سیب زمینیه !
ببخشید یه سوال 😀
اونی که جلوشه چیه ؟ :))
رامین: جلوش؟
یه ورش سالاد ماکارونیه، یه ورشم شنیسل ماهی
پشتش سبزی پلو، جلوشم سیرترشی با یه جور ترشی دیگه (احتمالاً ترشی بندری)
سلام . اونی که دورش خط قرمزه احتمالاً هر چی هست کوکوست حالا میتونه کوکوی هرچیزی که فکر بکنین باشه بغیر از کوکوی سبزیجات. کوکوی مرغ ، میگو، سیب زمینی، لوبیا با سیب زمینی. عدس با سیب زمینی و ….
حالا میرسیم به بقیه میز :
ماست و برانی
شنیسل ماهی
ته دیگ
سالاد کاهو …
رامین: او! راست می گی ته دیگ
منم همیشه یه چشم دنبال ته دیگه
شد ۱۲ تا
سوپ جو
ماست و خیار
ماهی سوخاری
خوراک مرغ
سالاد ماکارونی
نارنج
سالاد کاهو
D:
رامین: سوپ جو رو موافقم ولی اون ماست و خیاره یا یه جور سوپ دیگه؟
با بقیه ش موافقم
تا حالا شد ۱۱ جور خوردنی