برای اغلبمون خیلی قبل ترها اتفاق افتاده. اون قدر قدیم که حتی یادمونم نمی آد کی بوده و کجا بوده :
اولین برش کیکی که گذاشتیم تو دهنمون، از همون دهن شروع به هضم شدن کرده، بقیه ش ظرف چند ساعت تو روده کوچیک هضم شده. اونجا آنزیما شکر، نشاسته و بقیه کربوهیدراتا رو به صورت مولکولهای گلوکز (که یه جور قند ساده است) شکسته و این گلوکز جذب خون شده. این گلوکز در سلولهای بدن به خصوص مغز برای تولید انرژی به کار گرفته شده و باقیشم به صورت گلیکوژن و چربی ذخیره شده. یه تاثیر مهمی که مواد با کربوهیدرات بالا مثل کیک تو بدن دارن، افزایش یه ماده شیمیای به نام سروتونین تو مغزه. سروتونین یه ماده شادی آوره که باعث می شه ما آدما راحتتر نگرانی و ناراحتی رو تحمل کنیم. یکی از دلایل لذت بخش بودن خوردن کیک، همین زیاد شدن سروتونینه. بعد از تمامی این داستانا یه چیزی یه گوشه مغز ما ثبت شده که “کیک خوب چیزیه”. طعمش، بوش و شکلش کاملاً تو مغز ما به همراه یه خاطره شیرین و دلچسب ثبت شده. از اون روز به بعد کیک دیدن به معنی چکاندن ماشه یک سری فرآیندهای بیوشیمیایی با مرکزیت مغز بوده که به زبان ساده بهش می گیم “تحریک اشتها”.
این عکسا رو از فوتوبلاگ بهار عکس براتون گذاشتم تا اشتهاتون تحریک بشه. اصل عکسا ۱۶۰۰ در ۱۲۰۰ پیکسل هستند که می تونید از همون وبلاگ بگیرید.
نون برنجی:
پف فیل یا نمی دونم چی چی فیل:
ali boooooooooooooooooood.mer30 azizam.
عکس اون خوردنیهای خوشمزه رو هم بذار . اونها که قرمز خیلی خوشرنگ یا زرشکی اند. همونهایی که تو «دربند» می فروشند. کی می تونه اونها رو ببینه و غش نکنه. زردآلو و قیسی و … وای الآن می میرم…
شهنام:
من موندم خانوما چقدر از اینجور چیزا خوششون میاد، من را میکشه این خانم عزیزتا براش بخرم
من هم چقدر خریدم تا حالا 😉
عکس لواشک بزار فقط لواشکش ترش باشه ;))